فرهاد مصدقیان گلستانی ::
پنج شنبه 87/9/14 ساعت 9:58 عصر
علی ای همای رحمت
1) تو چه نشانه ای از نشانه های خدا هستی/ که سایه رحمت و خوشبختی را بر سر همه ی موجودات عالم افکنده ای.
2) ای دل اگر در پی شناخت خداوند هستی می توانی با علی او را بشناسی/ زیرا به خدا قسم که من خدا را با علی شناختم.
3) امید دارم که ای علی لطف و عنایت تو چون بارانی بر ما ببارد وگرنه آتش دوزخ/ با جرقه های خود همه موجودات را خواهد سوزاند.
4) ای گدای بی چاره برو از علی کمک بگیر/ زیرا او آنقدر بخشنده است که حتی به یک گدا انگشتری با ارزش می دهد.
5) غیر از علی کسی به پسرش نمی گوید اکنون که قاتل من/ اسیر توست پس با مهربانی با او رفتار کن.
6) به جز علی کسی پسری اینگونه شگفت انگیز ندارد که/ شهیدان کربلا را در دنیا مشهور کند.
7) وقتی که از میان افراد عاشق کسی با حضرت دوست عهد و پیمان ببندد/ نمی تواند مانند علی وفدار باشد.
8) من نمی توانم علی را خدا یا بشر بنامم/ حیرانم که این جوانمرد را چه بنامم.
9) آگاه باش که ای نسیم رحمت/ از درگاه حضرت علی گرد و غباری بیاوری و در چشم گریان من بریزی تا روشنی یابد.
10) به این امید که سخنان من به تو برسد/ چه بسیار پیام هایی که از عشق دلم همراه با باد صبا برایت فرستادم.
11) من نمی توانم مانند نی هر لحظه آواز شور و اشتیاق او را بر زبان جاری سازم./ زیرا این سخن را حافظ زیباتر گفته است.
12) سراسر شب در این امید هستم که نسیم باد صبحگاهی/ با آوردن پیامی از جانب دوست دل مرا بنوازد.
13) از آواز مرغ یا حق بشنو که در نیمه های شب/ غم دل را برای دوست گفتن چقدر زیباست.
نوشته های دیگران()